English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6959 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
things in possession U اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
things in action U اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
chose in action U حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
apanage U امتیازات و اموالی که بفرزندارشد
ipso facto U بالفعل
actually U بالفعل
efective U بالفعل
chose in possession U حق بالفعل
curtesy U در CL اموالی راگویند که در صورت فوت زوجه
potential U عامل بالفعل
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
current fund U اموالی که سریعا "بتوان به پول تبدیل کرد
potentialities U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
potentiality U عاملیت بالفعل استعداد نهانی
waifs U اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
occupations U تصرف
lien U حق تصرف
occupancy U تصرف
occupations U حق تصرف
tenure U تصرف
acquest U تصرف
possession U ید تصرف
possession U تصرف
originality U تصرف
right of possession U حق تصرف
keeping U تصرف
seizure U تصرف
arrangement U تصرف
seizures U تصرف
occupation U تصرف
possessorship U تصرف
occupation U حق تصرف
arrangements U تصرف
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
inhabitancy U تصرف حق سکنی
glom on to U تصرف کردن
holds U تصرف کردن
occupations U تصرف کردن
forcible entry and detainer U تصرف عدوانی
occupation U تصرف کردن
occupation U اشغال تصرف
grab U تصرف کردن
hold U تصرف کردن
lien U حق تصرف وثیقه
seizes U تصرف کردن
seized U تصرف کردن
occupations U اشغال تصرف
forceble entry and detainer U تصرف عدوانی
possess U در تصرف داشتن
possesses U در تصرف داشتن
possessing U در تصرف داشتن
modification U تصرف در معنی
deflower U تصرف کردن
deflowered U تصرف کردن
deflowering U تصرف کردن
re-entry U اعاده تصرف
restitution U اعاده تصرف
occupy U تصرف کردن
figuration U ترکیب تصرف
come into U تصرف کردن
occupying U تصرف کردن
priorities U سبق تصرف
priority U سبق تصرف
grabbed U تصرف کردن
grabbing U تصرف کردن
grabs U تصرف کردن
occupies U تصرف کردن
re entry U اعاده تصرف
take possession of U تصرف کردن
to get possession of U تصرف کردن
seisin U تصرف مطلق
to come to U تصرف کردن
seizin U تصرف مطلق
to take possession of U تصرف کردن
seizin U تصرف املاک
seizor U تصرف کننده
to come into U تصرف کردن
larceny U تصرف غیرقانونی
deflowers U تصرف کردن
vesture U تصرف اراضی
seizing U تصرف توقیف
tenability U قابلیت تصرف
tenendum U مدت تصرف
right of lien U حق تصرف وثیقه
prepossession U تصرف قبلی
possessory right U حق تصرف یا مالکیت
seize U تصرف کردن
seisin U تصرف املاک
put in possession U تصرف کردن
usucaption U تصرف بلا معارض
interpolated U دخل و تصرف در سند
tenement U هر چیز قابل تصرف
redisseinsin U اعاده تصرف عدوانی
interpolates U دخل و تصرف در سند
interpolating U دخل و تصرف در سند
capturing U تصرف کردن ربایش
captures U تصرف کردن ربایش
interpolate U دخل و تصرف در سند
abate U غصب یا تصرف عدوانی
to hold in fee U تصرف مطلق داشتن در
dispossessing U از تصرف محروم کردن
dispossess U از تصرف محروم کردن
dispossessed U از تصرف محروم کردن
dispossesses U از تصرف محروم کردن
abated U غصب یا تصرف عدوانی
abates U غصب یا تصرف عدوانی
abating U غصب یا تصرف عدوانی
tenements U هر چیز قابل تصرف
regaining U دوباره تصرف کردن
regained U دوباره تصرف کردن
expropriator U سلب تصرف کننده
forcible de ainer U ضبط یا تصرف عدوانی
hold U جا گرفتن تصرف کردن
disseise U تصرف عدوانی کردن
regains U دوباره تصرف کردن
holds U جا گرفتن تصرف کردن
possession by title of ownership U تصرف به عنوان مالکیت
disposable income U درامد قابل تصرف
deforce U تصرف عدوانی کردن
capture U تصرف کردن ربایش
regain U دوباره تصرف کردن
deforce U تصرف غاصبانه کردن
mere right U حق مالکیت بدون تصرف
orinality U قوه انشا تصرف
secures U تصرف کردن گرفتن هدف
secure U تصرف کردن گرفتن هدف
possessing U تصرف کردن دارا بودن
vested in possession U واگذاری مال تحت تصرف
possesses U تصرف کردن دارا بودن
suppliant U خواهان دعوی اعاده تصرف
possess U تصرف کردن دارا بودن
tenruial U وابسته بمدت تصرف یااجاره
lien U حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
personal disposable income U درامد قابل تصرف شخصی
reduction into possession U از قوه به فعل دراوردن تصرف
land control operation U عملیات تصرف اماجهای زمینی
preoccupying U از پیش اشغال یا تصرف کردن
ejectment U حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
preoccupy U از پیش اشغال یا تصرف کردن
preoccupies U از پیش اشغال یا تصرف کردن
p is nine points of the law U تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down U نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
knight service U تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
hold down U برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
deflorate U تصرف شده بکارت ازدست داده
misappropriation of public property U تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
occupations U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation U حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
feudality U تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
are U هستند
they are all of one mind U هستند
plants indigenous to that soil U هستند
ScriptX U هستند
evictions U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
eviction U چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
catches U ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
lien U حق تصرف مال یا ملکی تاهنگامیکه بدهی وابسته به ان داده شود
they are well matched U هم کفو هستند
who are they? U انها کی هستند
they are at loggerheads U هر دو سنگ یک من هستند
there are numbers who U بسیاری هستند که
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
Such people are wicked . U اینگونه آدمها شر هستند
5, 7, 9 are odd numbers . U 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
The roads are obstructed. U جاده ها مسدود هستند.
such as are happy U انهایی که خوشبخت هستند
they are well matched U حریف یکدیگر هستند
analog U ی از حالت آنالوگ هستند
analogue U ی از حالت آنالوگ هستند
analogues U ی از حالت آنالوگ هستند
copyhold U تصرف زمین بموجب رونوشت صورتی که درمحکمه ارباب تیول تنظیم میش
the ins U انان که سر کا یا دارای متامی هستند
However difficult the circumstances [are] , ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
dialectical materialism U اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
These football players are the pick of the bunch . U این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. U بخون یکدیگه تشنه هستند
Take things as you find them. <proverb> U مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
X/OPEN U ول ایجاد سیستمهای باز هستند
ring topology U در حلقه بهم وصل هستند
great dangers impend over us U خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
The two are rhyming words . U این دو لغت هم قافیه هستند
numeric U که فقط حاوی اعداد هستند
Price are fixed here . U دراینجا قیمتها ثابت هستند
series U مداری که قط عات آن با هم سری هستند
modes U که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode U که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
target audience U گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
Prices are rising ( falling ) . U قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
What percentage of the people are literate? U چند درصد مردم با سواد هستند ؟
This canary and its mate are in the same cage U این قناری وجفتش در یک قفس هستند
anticlastic U [ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
finished U کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
regular guy <idiom> U شخص مهربانی که همه با دوست هستند
I musn't eat food containing ... من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
buffer U کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1incentive
1the selected wells are 5 boreholes only, and desired samples quantity is 150-200 kg
1The present situation in Afghanistan is quite problematic. The country has very little in the way of existing infrastructure, and no real prospects for economic growth aside from the illegal drug trad
1Simultaneously, those engaged in the work of basic disciplines have become increasingly aware of the of organizations in society and have begun to concentrate attention on relevant problems.
1conscious
1Youths are strongly influenced by the media
1wife is life life is knife knife kill the life
1i wish to wish the wish the wish you wish to wish the wish
4express, overexpression
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com